« عجب است که مردم چقدر برای مبارزه با شیطان تلاش می‌کنند؛اگر همین انرژی را صرف عشق ورزیدن به هم نوعان خود کنند؛شیطان در تنهاییِ خود خواهد مرد!"هلن کلر" »

نوشته شده توسطرحمتي 20ام اسفند, 1395

ناصر خسرو در چهل سالگی بود که خواب حج میبینه و مرد دین میشه و به سفر حج میره .

پنج بار به سفر حج میره که جمعا 15سال از عمرش رو در سفر حج گذروند.

پس از 5 سفر ، دیگه به حج نرفت ! 
مردم به ناصر خسرو گفتن چرا دیگه به حج نمیری ؟ 

گفت ؛ در سفر آخرم در راه رفتن به حج در میانه راه یکی از همسفران غذا نداشت و رویش نمیشد تا از کسی غذایی طلب کند، دیدم به یکباره از شدت ضعف در حال موت است؛  خرمایی داشتم به او دادم و حالش بهبودی یافت . . .  در آن لحظه به ناگاه گمان کردم که کعبه را طواف میکنم
” همه روز روزه بودن همه شب نماز کردن

همه سال حج نمودن سفر حجاز کردن

ز مدینه تا به کعبه سر و پابرهنه رفتن

ز ملاهی و مناهی همه احتراز کردن

شب جمعه ها نخفتن به خدای راز گفتن
به خدا که هیچکس را ثمر آنقدر ندارد

که به روی نا امیدی در بسته باز کردن 


فرم در حال بارگذاری ...